پیام تسلیت به مناسبت شهادت حجة الاسلام و المسلمین سیدحسن نصر الله رضوان الله علیه
مراسم پر فیض دعای ندبه و بزرگداشت ارتحال حضرت آیتالله حاج سیّد هاشم غضنفری خوانساری
پیام تسلیت درگذشت مرحوم حضرت آیتالله حاج سیّد هاشم غضنفری خوانساری
پیام تسلیت درگذشت همسر آیتالله العظمی شبیری زنجانی
پیام محرم 1446
پیام تسلیت حادثهی جانگداز درگذشت خادمان ملت
عید سعید فطر مبارکباد.
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما روزهداران گرامی، با توجه به رؤیت هلال ماه در شامگاه امروز سهشنبه 29 ماه مبارک رمضان 1445 (21 فروردین 1403)، فردا چهارشنبه 22 فروردین، مصادف با اول شوّال 1445 و عید سعید فطر است.
به همین مناسبت، نماز عید سعید فطر، فردا چهارشنبه 22 فروردین 1403 رأس ساعت 7:30 صبح به امامت حضرت آیتالله حاج سید رضا میرصانعی خوانساری در مسجد آیتالله سید علی اکبر موسوی سنگشیر خوانسار برگزار خواهد شد.
اطلاعیهی برگزاری مراسم دعای ندبه
فرارسیدن بهار قرآن و تقارن آن با بهار طبیعت مبارکباد.
اطلاعیهی مراسم لیالی قدر ماه مبارک رمضان 1445
اطلاعیهی مراسم تفسیر قرآن کریم، جزءخوانی و سایر مراسمات ماه مبارک رمضان 1445
اطلاعیهی روضه ایام فاطمیه (قم)
اطلاعیهی روضه ایام فاطمیه (خوانسار)
گزارش تصویری دعای ندبه و مجلس عزای رحلت جانسوز پیامبر اکرم حضرت خاتم الانبیاء (صلیالله علیه وآله) و شهادت حضرت امام حسن مجتبی و حضرت امام رضا (علیهم السلام) با حضور علما، ذاکرین و مردم خوانسار در بیت آیت الله حاج سید رضا میرصانعی خوانساری _ شهرستان خوانسار سال ۱۴۰۲
اطلاعیه مراسم دعای ندبه – جمعه بیست و نهم صفر ۱۴۴۵ ه.ق.
اطلاعیه مراسم سوگواری محرم ۱۴۴۵ ه.ق.
پیام محرّم 1445
بسمالله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمين
و الصلوة و السّلام علي سيدنا محمّد و آله الطيبين الطاهرين المعصومين
و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين الي قيام يوم الدّين
روزي که گِل آدم و حوّا بسرشتند بر نام حسين بن علي گريه نوشتند
در آستانه محرّم 1445 هجري قمري هستيم و ديگر بحمدالله از اپيدمي کرونا خبر چنداني نيست و ديگر تعلّل و سهل انگاري و کوتاهي در اقامهي عزاداري سيد و سالار شهيدان، روا نيست و بايد بهتر و بيشتر از سالهاي قبل براي آن امام مظلوم اقامه عزا نموده و مجالس و خيمه هاي عزاداري در هر کوي و برزن بر پا گردد و مجالس روضهخواني، سينهزني و زنجيرزني با بهرهمندي از اشعار و نوحههاي پرمحتوا و سبکهاي شايسته و متناسب با مجالس اهلبيت عليهمالسلام پر شورتر از گذشته برگزار گردد، و بيشتر از عظمت و عاشورا و معارف اسلامي و شيعي و قرآني سخن گفته شود.
پيام محرّم امسال را به عنوان تبرّک و تيمّن با تفسير آيهي مبارکه تطهير در بيان عظمت خاندان نبوّت و رسالت و آل عبا صلواتالله عليهم اجمعين آغاز مينمايم:
«… انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (سوره مبارکه احزاب، آيه 33)
اين آيه از نظر خاصه و عامه، متعلق به وجود مبارک پنج تن آل عبا عليهم السلام است (غاية المرام، ص287) و شبهات وارده در تفسير اين آيه صحيح نيست. از جمله در پاسخ به افرادي که با استناد به چند روايت مجعول از جانب دشمنان اهل بيت و مبلّغين خوارج و دستپروردگان بنى اميه معتقدند اين آيه دربارهي زنهاي پيامبر صليالله عليه و آله نازل شده است، بايد گفت اگر چنين بود، بايد از ضمير مؤنث استفاده ميشد و حال آن که چنين نيست. شاهدي ديگر بر اين حقيقت، روايات متواتر و صحيحالسندي همچون اين روايت است: «امّ سلمه گفت: آيه تطهير در منزل من و در خصوص هفت نفر نازل گرديده است: جبرئيل، ميکائيل، رسولالله، علي، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السّلام). ام سلمه ميگويد من در درب منزل بودم و عرض کردم: يا رسولالله! آيا من از اهل بيت شما هستم؟ و ايشان در پاسخ فرمودند: خير! تو از زنهاي پيامبر هستي.» (مجمع الزوائد، ص 167)
در جامع الترمزي از ابن مالک روايت ميکند که: «از رسول خدا (صليالله عليه و آله) پرسيدم: کدام يک از اهل بيت (عليهم السّلام) بيشتر مورد توجه شما هست؟ فرمودند: حسن و حسين (عليهمالسّلام)»
در فصول المهمّه مالکي (ص 9) آمده است که از آن وقتي که آيه تطهير نازل گرديد، قريب به شش ماه، هر روز رسول خدا صلي الله عليه و اله در وقت نماز به خانه فاطمه سلام الله عليها ميآمدند و آيهي تطهير را ميخواندند.» همچنين پيامبر صلي الله عليه و در زمان نزول اين آيه فرمودند: «اللّهُمَّ هؤُلاءِ أهْلُ بَيْتى و خَاصَّتى فَأذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهيرا» (مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص306؛ تفسير البرهان، ج3، ص310). همچنين در صحيح مسلم و جامع الأصول روايت شده است که: «حصين بن سمرة از زيد بن ارقم پرسيد که آيا زنان پيامبر (صليالله عليه و آله) از اهل بيت نيستند؟ زيد گفت: نه! به خدا قسم!؛ زيرا که زن مدّتي با شوهر خود ميباشد و چون مرد طلاقش دهد، به خانه پدرش ميرود و به قوم خود ملحق ميشود و به طور کامل از شوهر جدا ميگردد. اهل بيت پيامبر (صليالله عليه و آله)، خويشان او ميباشند که صدقه بر آنها حرام است و به هر جا که بروند، از اهل او جدا نميباشند.» (شبهاي پيشاور، ص608). و در جلد نهم کتاب احقاق الحق (از ص 2 الي 69) ميخوانيم که آيه تطهير در حقّ پنج نفر نازل شده است. (احقاق الحق، ج9، از ص2 الي 69). حتي از عايشه هم آمده است که گفت: «روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بيرون آمدند در حالي که عباي سياهي پوشيده بودند که حسن بن علي (عليه السّلام) داخل شد؛ رسول خدا (صلي الله عليه و آله) او را زير عبا داخل کرد؛ بعد از آن، حسين بن علي (عليهالسّلام) آمد؛ او را هم زير عبا داخل نمود. بعد از آن علي (عليهالسلام) وارد شد؛ او را هم داخل عبا نمود. بعد از آن فاطمه (سلام الله عليها) آمد؛ او را هم داخل عبا نموده و سپس آيه تطهير را قرائت نمودند.آن آن » (غايةالمرام، ص286) در روايتي ديگر از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم آمده است: «ستارگان امان اهل آسمان هستند و اهل بيت من (سلامالله عليهم اجمعين) براي امت من امان هستند.» (احقاق الحقّ، ج9، ص297).
بر طاق عرش کبريائي کتيبهي «إنّ الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة» نوشته شده است و در آستانهي ماه محرم الحرام به آستان مقدّس سيدالشهداء حسين بن علي (عليهالسّلام) متوسّل ميشويم. «سيدالشهداء» ابتدائاً لقب جناب حمزه (عموي پيامبر صلي االله عليه و آله) بود و بعد از شهادت امام حسين عليهالسلام، بر ايشان اطلاق ميگردد. نقل شده است که وقتي دستور تسبيحات اربعه بر رسول خدا صلي الله عليه و آله وارد شد، آن حضرت بر سر قبر عموي خود حمزة بن عبدالمطلّب رفتند و از تربت قبر مطهر ايشان براي خود تسبيحي درست کردند. اين خود شاهدي بر لزوم احترام به مقام شهيد و فيض شهادت و آگاهسازي بي خبران از اين حقايق بزرگ و ژرف است. به ويژه، اقامهي مجالس عزا و تعظيم شعائر حسيني و سجده بر تربت پاک آن امام شهيد که واسطهي چنگ زدن به ريسمان محکم الهي و تمسّک به دو امانت بزرگ الهي، يعني قرآن کريم و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام است.
مجالس عزاي سيد و سالار شهيدان، حضرت اباعبدالله الحسين (عليهالسّلام) به راستي و بحقّ کنگره بزرگ اسلامي است که مردم را به ياد خدا انداخته و از سرچشمهي غني معارف اهل بيت عليهم السّلام سيراب نموده و آنان را به اصول اخلاقي آگاه و به وظايف ديني خود واقف ميسازد. در حقيقت، اين مجالس نوراني، آموزشگاهها و دانشگاههايي است که به بهترين روش و زيباترين اسلوب همه ساله پر شورتر از گذشته برگزار ميگردد و به کوري چشم معاندين و دشمنان اهل بيت عليهم السّلام، پرچم شاه کربلا بالاست:
تأسيس کربلا نه فقط بهر ماتم است
دانشسراي مکتب اولاد آدم است
از خيمهگاه سوخته تا ساحل فرات
تعليمگاه رهبر خلق دو عالم است
به درستي تجديد خاطرهي قيام حسيني و اشک بر اباعبدالله عليهالسّلام از نظر ديني و فقهي امضاء شده و مباح دانسته شده است و حتي يک دستور مؤکّد و وظيفهي ديني است و براي درگذشتگان و به ويژه شهداء سفارش شده است. در سيره رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم نيز ميبينيم که ايشان اصحاب را از گريه و سوگواري و عزاداري منع نميکردند، حتي اگر سوگواريهاي شديدي از آنها ميديدند. سوگواري بر عمويشان حضرت حمزه در غزوهي اُحُد، گريستن در شهادت جعفر بن ابيطالب عليهالسلام، گريستن به هنگام درگذشت فرزندشان ابراهيم، اشک ريختن در درگذشت دخترشان، گريه به هنگام احتضار سعد بن عباده، گريه به هنگام زيارت قبر مادرشان آمنه و … نمونههاي بارزي از اشک ريختن و عزاداري در سيرهي رسول خدا صليالله عليه و آله است. روايت شده است که رسول الله (صلياللهعليهوآلهوسلّم) چون از اُحد بازگشت زنان انصار را مشاهده نمود که بر کشتههاي خود گريه ميکنند. رسول الله (صلياللهعليهوآلهوسلّم) فرمودند: حمزه گريه کن ندارد. رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) بعد از مقداري استراحت متوجه شدند که زنها براي حمزه گريه ميکنند؛ از آن روز به بعد است که انصار ابتدا براي حمزه و سپس براي کشته خود گريه ميکنند. (الطبقات الکبري، ج2، ص34)
همچنين وقتي خبر شهادت جعفر بن ابيطالب به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم رسيد، ايشان در حاليکه گريه ميکردند، ديگران را هم به گريه ترغيب مينمودند و ميفرمودند: گريهکنندگان بر مانند جعفر بگريند (مسند احمد بن حنبل، ج1، ص58).
در سيره اهل بيت ايشان عليهمالسّلام نيز مي توان موارد زيادي بر اقامه مجلس عزا به خصوص در ماتم امام حسين عليهالسّلام حتي پيش از واقعه عاشورا و شهادت آن حضرت يافت. از جمله هنگامي که اميرالمؤمنين علي عليهالسّلام هنگامي که به صفّين ميرفتند، چون به سرزمين کربلا رسيدند، ندا سر دادند: صابر باش اي حسين! صابر باش اي حسين در کنار نهر فرات!؛ راوي که همراه آن حضرت بود ميگويد: پرسيدم چرا چنين ميگوئيد؟ آن حضرت فرمودند: روزي بر پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شدم، و ديدم چون ابر بهاري گريه ميکنند. گفتم يا رسول الله! چرا اين چنين گريه ميکنيد؟ و ايشان فرمودند: پيش از تو جبرئيل به من خبر داد که فرزندم حسين عليهالسّلام در کنار نهر فرات کشته ميشود. از سيره امام موسي بن جعفر عليهالسّلام نيز نقل شده است که هنگامي که محرّم ميرسيد، ديگر کسي خندهاي بر لب آن حضرت نميديد.
با اين تفاسير، اقامهي عزا و مجالس سوگواري، روضهخواني و ذکر مصيبت، نوحهخواني، سينهزني و زنجيرزني بر امام حسين عليهالسّلام از شعائر الهي بوده و تعظيم و تکريم آن بهترين درس خداشناسي و حقيقتيابي است که بايد هر سال پرشورتر و با عزمي راسختر و گامهايي استوارتر در اين مسير گام برداريم.
و السّلام عليک و رحمة الله و برکاته
سید رضا میرصانعی خوانساری
25 ذیالحجة 1444 ه.ق.
شهرستان خوانسار
جلسهی تفسیر قرآن کریم بعد از نماز ظهر و عصر در ماه مبارک رمضان مسجد آیت الله سید علی اکبر موسوی خوانساری(سنگ شیر)شهرستان خوانسار
بسمالله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمين و الصلوة و السلام علي سيدنا محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين.
«الإسلام محمّدي الحدوث و الوجود، حسيني البَقاء و الخلود.»
«کتاب الملل و النحل شهرستاني ج 6، ص 461»
امسال در حالي به استقبال محرم مي رويم که بحمدالله ويروس منحوس کوويد 19يا همان کرونا در دنيا به خصوص در مملکت عزيزمان در حال افول است؛ هرچند نباید از خطرات این آتش زیر خاکستر نیز غافل بود.
در بيان عظمت حضرت سيدالشهداء امام حسين عليهالسلام و توصيف شهادتشان قلم عاجز است. تمام مسلمانان جهان حتي بيگانگان با نام مقدس او آشنا و از واقعه جانسوز کربلا و عاشورا آگاه ميباشند. علاوه بر شيعيان و مسلمانان، بسياري از پيروان مکاتب و اديان ديگر نيز براي آن امام مظلوم مجلس عزا به پا مي دارند، به جز گروهکی پوشالي و منحوس به نام وهابيت که با ديد عنادی و تخريبی به اين موضوع مهم نگريسته و آن را بدعت و برگزار کنندگان چنين مجالسي را بدعتگزار مي دانند، در حالي که خود را سنّي و پيرو سيره نبوي ميدانند، اما عملکرد آنها برخلاف آن چيزي است که مدعي آن هستند. تمام گروه هاي تکفيري که مظهر شرارت، خيانت، جنايت، آدمکشي و کودککشياند، پيرو اين خط و مشي شوم و جاهلانه هستند. اين گروهک ملعون، ساخته و پرداختهی اجانب و استعمار و صهيونيسم جهانی است تا جلوي پيشرفت و عظمت اسلام را بگيرد و از اسلام يک چهره خشن نشان دهند تا دنيا به اسلام روي نياورد و به اعتراف خود آن ها اين خطر بغل گوش آن ها است و آن ها را تهديد ميکند!!
بايد توجه داشت که تعظيم و بزرگداشت شعائر الهي از دستورات دين مقدس اسلام است و خداوند سبحان در سوره حج آيه 32 مي فرمايند: (… وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ) «هر کس شعائر خدا را بزرگ دارد، اين صفت دل هاي با تقوي است.»
اقامه مجلس عزاداري براي امام حسين عليه السّلام و سوگواری برای آن امام همام، مصداق اتمّ و اکمل تعظيم شعائر خداوندي است. خداوند متعال دوستي خاندان پيامبر صلی الله عليه و آله وسلّم را بر امت اسلامي واجب گردانيده و در رابطه با اجر و مزد رسالت در سوره شوري آيه 23 مي فرمايند: (… قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ …): بگو اي پيامبر! من از شما مزد و ارج رسالت جز اين نخواهم که مودّت و محبت مرا در حق ذويالقربي من منظور بداريد.
در جلد 44 کتاب ارزشمند بحارالانوار، صفحه 287 در روايتي از اميرمومنان علي عليه السّلام ميخوانيم که فرمودند: خداوند متعال ما را از ميان بندگان خودش برگزيد و براي ما پيرواني انتخاب نمود که همواره در شادي و غم ما شريکاند و با مال و جانشان به ياري ما ميشتابند، آنان از ما هستند و به سوي ما خواهند آمد.
به گواه تاريخ، آرزوهاي بني اميه در خصوص امام حسين عليهالسّلام به شکست انجاميد و دوست و دشمن به اين حقيقت اقرار دارند. در کتاب سياسة الحسينية علامه کاشف الغطاء از قول آقاي مارتين مستشرق با انصاف آلماني آمده است که: آري در ظاهر يزيد، حسين (عليهالسلام) و انصارش را کشت، اما در باطن حسين (عليهالسلام) يزيد و همه بني اميه را بدتر از هزار مرتبه کشت. يزيد آنها را در يک روز کشت و امام حسين (عليهالسلام) او و قومش را تا ابد هر روز کشت.
در جاي ديگر اين دانشمند آزاده مي گويد: حسين از عرب بود، لکن امروز ديگر مخصوص عرب نيست، بلکه مکتب او سرلوحه نهضت ملتها و معيار حق و باطل است و عجم او را از عرب بيشتر دوست ميدارد. اما يزيد پادشاه عرب بود و عرب از مشرق تا مغرب او را طرد و انتسابش را براي خود ننگ شمرده است!!
مسعودي مورخ شهير در جلد سوم کتاب مروج الذهب، صفحه 68 آورده است: روش يزيد، همان روش فرعون بود، بلکه فرعون عادل و با انصافتر از يزيد بود براي خاص و عام!! آري حسين مخصوص عصر خاصي نيست. او از زمين و زمان بزرگتر است و در تمام اعصار و امصار از او به عظمت ياد ميشود و کربلا نامي است آشنا و کسي نيست که آن را نشنيده باشد.
کربلا و سيدالشهدايش تفسير الله اکبر است و بي شک تکبير منهاي حسين تنها تکبير نيست، بلکه تحقير تکبير است. رسول خدا صلیالله عليه و آله و سلّم فرمودند: «حسين از من است و من از حسينم». يعني اگر حسين نبود من هم نبودم، و اگر حسين نبود از خداپرستي و نماز و روزه و کعبه و … خبري نبود.
گر نميبود حسين، نام ز اسلام نبود از خدا و ز محمّد (ع)، ز علي (ع) نام نبود
يزيد با نعره مستانه و اشعار کفر آميزش ثابت کرد منکر همه چيز است و بويي از اسلام استشمام نکرده و کافر است. او حاکمي شرابخور، خونخوار، فاسق و هرزه بود و امام حسين عليهالسلام با صراحت فرمودند: «اگر بنا باشد که امت گرفتار حاکمي چون يزيد باشد، پس بايد فاتحه اسلام را خواند و آن را کنار گذاشت.»
با نوشتن اين نوشتار مختصر که تنها به عنوان تذکاری در آستانه فرارسيدن محرم سيد و سالار شهيدان است، حق حضرتش ادا نمیشود و اميد است همين مقاله مختصر مقبول درگاه با عظمت آن حضرت قرار گيرد.
کتاب فضل تو را آب بحر کافي نيست که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
در خاتمه اميد است که محرم امسال عزاداري و سينهزني و زنجيرزني و ساير عرض ادبها و ارادتها به درگاه حضرتش با عظمتتر و با شکوهتر از ساليان گذشته و با دوری از هرگونه تحريف مقاتل و پرهيز از ارائه محتواهای دور از واقع برگزار شود و هيئآت مذهبی با شوق و اخلاص و بدون ريا و خودنمايي وارد ميدان شوند تا عزاداري ما مرضي حضرت حق قرار گيرد و در پيش صاحب عزا و ولي نعمتمان امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّريف روسفيد و سربلند باشيم. همچنين لازم است شيفتگان آلالله عليهم السّلام نذورات خود را به همان نحو که نذر کردهاند ادا نمايند و چنانچه نذری مقيّد به طبخ و پختن نبود، بهتر و خيلي به جا است که به صورت خام بين همگان، چه فقير و چه غنی، توزيع شود و سر سفره کرامت و عزّت و برکت امام حسين عليهالسّلام همگان متنعّم باشند؛ علیالخصوص توجه جدّی به قشر ضعيف جامعه در اين گراني و تورّم بيحدّ و حساب بشود و از خداوند متعال بخواهيم به برکت عزاي حسيني، فقر و بيچارگي و محروميت از کشور ما و تمام بلاد اسلامي ريشهکن گردد و با ظهور حضرت حجت، امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّريف، عدالت اسلامي و اجتماعي در عالم تحقّق پيدا کند.
جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار اوست.
والسّلام عليکم و رحمة الله و برکاته.
سید رضا میرصانعی خوانساری
روز عید قربان 1443 ه.ق.
شهرستان خوانسار
بسمالله الرّحمن الرّحیم
عید مُباهَلَه، در تاریخ سراسر عظمت و عزّت اسلام و تشیّع به ماجرایی اشاره دارد که طی آن در ۲۴ ذیالحجه سال نهم هجری قمری، پیامبر مکرّم اسلام صلیالله علیه و آله پس از مناظره با نصارای نجران و ایمان نیاوردن آنان، پیشنهاد مباهله دادند، و آنها با وجود پذیرش مباهله، در روز موعود از این کار منصرف شدند. جریان مباهله پیامبر صلیالله علیه و آله هم بر حقانیت اصل دعوت پیامبر صلیالله علیه و آله، و هم بر فضیلت آل عبا علیهمالسلام دلالت دارد.
شأن نزول آیه مباهله هم همین واقعه است:
﴿ فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ ﴾ (سوره آل عمران، آیه 61)
« هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید، ما فرزندان خود را دعوت میکنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت میکنیم، شما زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم، شما هم از نفوس خود. آنگاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم.»
«مباهله» به معنى نفرین کردن دو نفر به همدیگر است. به این صورت که وقتى استدلالات منطقى سودى نداشت، افرادى که با هم درباره یک مسأله مهم دینى گفتگو دارند، در یک جا جمع مىشوند و به درگاه خدا تضرع مىکنند و از او مىخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند (مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، دارالکتب الاسلامیه، ج۹، ص ۲۴۲). مباهله در رویدادهای مهمی در تاریخ اسلام به چشم میخورد، از جمله در روز عید غدیر خم (آیه سَأَلَ سائِل (آیات 1 و 2 سوره مبارکه معارج))، عید مباهله (آیه 61 سوره مبارکه آل عمران)، واقعه عاشورا و … . در این مقاله به بیان واقعه مباهله در روز عید مباهله بسنده میشود.
بر اساس آیه مباهله، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به منزلۀ نَفْس و جان پیامبر معرفی شدهاند، و فاطمه زهرا سلامالله علیها و حسنین علیهماالسلام به عنوان فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم معرفتی شدهاند. این حقیقتی است که دشمنان اسلام و تشیع همواره سعی در کتمان آن دارند، و از آشکار شدن حقایق آن واهمه دارند. از جهتی این حقیقت در میان مسلمانان و شیعیان مهجور مانده و نیاز است محققان و مفسران در تبیین و تشریح آن همّتی والا داشته باشند، تا در پیشگاه حقتعالی مسئول نباشیم.
صبحگاه روز مباهله (24 ذیالحجة سال نهم هجری قمری)، رسول اکرم صلیالله علیه و آله به خانه علی علیهالسلام آمدند. دست امام حسن علیهالسلام را گرفته و امام حسین علیهالسلام را در آغوش گرفتند، و به همراه حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه سلامالله علیها برای مباهله، از مدینه بیرون آمدند. چون نصارا آنان را دیدند، ابوحارثه پرسید که اینها کیستند که با او همراهند؟ پاسخ شنید: آن که پیش روی اوست، پسر عموی او و شوهر دخترش و محبوبترین خلق نزد اوست؛ آن دو طفل، فرزندان اویند از دخترش؛ و آن زن، فاطمه دختر اوست که عزیزترین خلق، نزد اوست.
پیامبر صلیالله علیه و آله برای مباهله، بر دو زانو نشستند. سید و عاقب از بزرگان نصارا، پسران خود را برای مباهله برداشتند. ابوحارثه گفت: به خدا سوگند چنان نشسته است که پیغمبران برای مباهله مینشستند، و سپس برگشت. سید گفت: کجا میروی؟ گفت: اگر محمد بر حق نبود با عزیزترین افرادش نمیآمد و اگر با ما مباهله کند پیش از آنکه سال بر ما بگذرد، یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.
در روایتی دیگر آمده است که وی گفت: من صورتهایی را میبینم که اگر از خدا درخواست کنند کوهی را از جای خود بركَنَد، هر آینه کنده خواهد شد. پس مباهله نکنید که هلاک میشوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.
شیخ مفید در الارشاد (ج1، ص168) نقل میکند که نصارا از مباهله منصرف شدند و موافقت کردند که با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم صلح کنند و جزیه بپردازند. طبرسی نیز در مجمع البیان فی تفسیر القرآن (ج2، ص) نقل میکند که این واقعه سبب شد پس از مدتی دو تن از بزرگان مسیحیت به نام سید و عاقب، مسلمان شوند و ایمان بیاورند.
در تاریخ اسلام، این واقعه عظیم و پر افتخار همواره گواهی بر حقانیت قرآن و اهل بیت علیهمالسلام بوده است و حتی احتجاجات گوناگونی توسط معصومین علیهمالسلام به این واقعه عظیم شده است. در این جا به اختصار به چند مورد بر مبنای منابع تفسیری و روایی اشاره میشود:
- ماجرای سعد بی ابی وقاص
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل تفسیر آیه 61 سوره آل عمران (آیه مباهله)، به نقل از منابع صحیح مسلم نقل میکنند که عامر از پدرش سعد بن ابی وقاص نقل میکند که معاویه به سعد گفت: چرا تو علی را سب نمیکنی؟ سعد گفت: مادامی که سه مطلب را به خاطر دارم هرگز او را سب نخواهم نمود، که اگر یکی از آن سه مطلب مربوط برای من بود، آن را بیش از اینکه شتران سرخمو داشته باشم دوست داشتم. این سه مطلب در توصیف مقام امیرالمؤمنین علیهالسلام عبارتند از:
اول، وقتى پیامبر صلوات الله علیه به بعضى از غزوات میرفت، حضرت على علیهالسلام را به جانشینى خود، در مدینه باقى میگذاشتند. حضرت على علیه السلام عرض کردند: «یا رسول الله! مرا به خلافت بر زنان و کودکان موظّف مىدارى»؟ رسول خدا فرمود: «أما ترضى أن تکون منّی بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبوة بعدی؛ آیا خرسند نیستى از این که منزلت تو نسبت به من، همانند منزلت هارون به موسی (علیه السلام)باشد؛ با این تفاوت که پس از من پیغمبرى مبعوث نمىشود»
دوم، در روز جنگ خیبر، از رسول خدا شنیدم که مىفرمود: «لأعطین الرایة رجلا یحبّ اللّه و رسوله ویحبه اللّه ورسوله»؛ پرچم اسلام را به دست کسى به اهتزاز مىآورم که خدا و رسول را دوست مىدارد و خدا و رسول هم، او را دوست مىدارند»! از شنیدن این سخن همه ما در انتظار چنان عطيّهاى بودیم و دستها از آستین بیرون آوردیم تا پرچم اسلام را در اختیار بگیریم، همان زمان رسول خدا صلوات الله علیه فرمود: «على را به حضورم بیاورید» على علیه السلام را در حالى به حضور حضرت رسول اکرم دعوت کردند که حضرتش به درد چشم دچار بود، رسول خدا آب دهان مبارک خود را به چشم حضرت على مالید، دیدگانش شفا یافت و پرچم اسلام را به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت على علیه السلام ، فتح و پیروزى نصیب اسلام شد.
سوم، هنگامى که آیه مباهله نازل شد، رسول خدا صلوات الله علیه، حضرت على علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را به حضور طلبید و فرمود:«اللهم هولاء اهلى ؛ بار پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند»
- احتجاج امام موسی بن جعفر علیهالسلام به مباهله:
هارون عباسی به امام کاظم علیهالسلام گفت: شما چگونه میگویید ما نسل پیامبریم، در حالی که پیامبرصلی الله علیه و آله نسلی ندارد، زیرا نسل صرفاًَ از طریق فرزند پسر است نه دختر، و شما فرزندان دختر پیامبرید. امام کاظم علیهالسلام فرمودند: مرا از پاسخ به این سؤال، معاف دار. هارون گفت: تو را معاف نمیکنم تا اینکه دلیلی از قرآن بیاوری. شما فرزندان علی(ع) ادعا میکنید که هیچ حرفی از قرآن نیست مگر اینکه تأویلش نزد شماست، و استدلال میکنید به این آیه که: (…مَّا فَرَّطْنَا فِی الْكِتَابِ مِن شَیءٍ ۚ…) (: …ما هیچ چیزی را در كتاب فروگذار نكردهایم؛…)(آیه 38 سوره مبارکه انعام)، و [بدین طریق] خود را از رأی علماء و قیاس، بینیاز میدانید.
امام کاظم علیهالسلام گفتند: اجازه پاسخ را به من میدهی؟ هارون گفت: بگو. امام علیهالسلام فرمودند: (وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ ۚ کلًّا هَدَینَا ۚ وَنُوحًا هَدَینَا مِن قَبْلُ ۖ وَمِن ذُرِّیتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیمَانَ وَأَیوبَ وَیوسُفَ وَمُوسَیٰ وَهَارُونَ ۚ وَکذَٰلِک نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿۸۴﴾ وَزَکرِیا وَیحْییٰ وَعِیسَیٰ وَإِلْیاسَ ۖ کلٌّ مِّنَ الصَّالِحِینَ ﴿۸۵﴾)(: و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و همه را به راه راست درآوردیم، و نوح(ع) را از پیش راه نمودیم، و از نسل او داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را [هدایت کردیم] و این گونه، نیکوکاران را پاداش میدهیم. (۸۴) و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را که همه از شایستگان بودند، (۸۵))(آیات۸۵-۸۴ سوره مبارکه انعام)
حضرت فرمودند: پدر عیسی کیست؟ هارون گفت: پدر ندارد. امام علیهالسلام فرمودند: پس خداوند صرفاً از طریق مریم او را ملحق به نسل پیامبران کرده است، و ما را نیز اینچنین از طریق مادرمان فاطمه سلامالله علیها، به نسل پیامبرصلیالله علیه و آله، ملحق کرده است. باز هم بگویم؟
هارون گفت: بگو. در این هنگام، امام علیهالسلام آیه مباهله را تلاوت فرموده، سپس فرمودند: هیچ کس نگفته است که پیامبرصلیالله علیه و آله هنگام مباهله با نصاری، به جز علی بن ابی طالب و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، شخص دیگری را به همراه آورده است، پس مراد از «فرزندانمان» حسن و حسین، و مراد از «زنانمان» فاطمه، و مراد از «جانهایمان» علی بن ابی طالب است. (طباطبایی، المیزان،، ص۲۳۰-۲۲۹)
- احتجاج امام رضا علیه السلام به مباهله:
شیخ مفید در الأصول المختاره نقل میکند روزی مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: بزرگترین فضیلت امام علیه السلام را که قرآن بر آن دلالت دارد به من بگو. امام رضا علیه السلام فرمودند: فضیلت او در مباهله. سپس آیه مباهله را قرائت کرده و فرمودند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم امام حسن و امام حسین علیهما السلام را دعوت نمودند که پسرانشان بودند، و حضرت فاطمه سلام الله علیها را دعوت کردند که در اینجا مصداق کلمه زنان است و امام علی علیهالسلام را دعوت نمود که به حکم خداوند عزّوجلّ، نفس و جان پیامبرصلی الله علیه و آله است. هیچ آفریدهای برتر از پیامبرصلی الله علیه و آله نیست؛ پس به حکم خداوند، بایستی کسی برتر از نَفْس[جان] پیامبرصلی الله علیه و آله نباشد.
سخن امام علیه السلام که به اینجا رسید، مأمون گفت: خداوند «فرزندان» را به لفظ جمع آورده است در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله فقط دو پسرش را آورده است، و زنان نیز به لفظ جمع آمده است در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله فقط دخترش را آورده است، پس چرا نگوئیم که دعوت از نفس [جان] نیز در حقیقت، مرادش خود پیامبر صلی الله علیه و آله باشد، و در این صورت، فضیلتی را که برای امیرالمؤمنین علیه السلام بیان کردی، ساقط میشود؟
امام رضا علیه السلام در پاسخ فرمودند: آنچه گفتی درست نیست، زیرا دعوت کننده، کسی غیر از خودش را دعوت میکند، هم چنان که آمِر، به غیر خودش دستور میدهد، و درست نیست که کسی خودش را حقیقتاً دعوت کند، همچنان که کسی حقیقتاً نمیتواند به خودش دستور دهد. رسول خدا صلی الله علیه و آله مردی را در مباهله غیر از امیرالمؤمنین علیه السلام دعوت نکرد، پس ثابت میشود که وی، نفسی است که مقصود خداوند در کتابش است و حکم آن را در قرآن قرار داده است. پس مأمون گفت: با آمدن پاسخ، سؤال، برکنده شد. (مفید، الفصول المختارة، ۱۴۱۴ق، ص۳۸)
این نوشتار اشارتی مختصر به این واقعه بزرگ و افتخارآمیز است. این عید بزرگ را به پیشگاه مقدس صاحب الأمر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم مسلمین و شیعیان جهان تبریک عرض نموده و توفیق هرچه بیشتر در مسیر قرآن و عترت علیهم السلام را از خدای بزرگ خواهانم.
والسلام علیکم و رحمة الله برکاته
سید رضا میرصانعی خوانساری
22 ذی الحجة 1442
بسم الله الرّحمن الرّحيم
واقعه غدير يا حجت بالغه الهي
(يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ )
(سوره مبارکه مائده، آیه 67)
الحمدلله ربّ العالمين و الصلوة و السلام علي سيدنا محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين.
در صبحدم عرفه به ياد مظلوميت اول مظلوم عالم اميرمومنان علي عليهالسلام اين نوشتار مختصر را نوشتم. نوشتاري در زمينه واقعه غدير خم يا حجت بالغه الهي که بهانهاي براي خاص و عام باقي نگذاشته است. عيد غدير يا عيد الله الاکبر، روز اتمام حجت و اتمام نعمت و عيد الله اکبر و روز نااميدي دشمنان ولايت است و عيدي است که افتخار براي همه مسلمين و شيعيان و تنها منحصر به سادات کرام نيست.
به راستي اسلام که کاملترين دين است و براي ابتداييترين برنامه هاي زندگي انسانها دستور دارد، آيا معقول است که براي وصايت و جانشيني رسول خدا صلي الله عليه و آله دستوري نداشته باشد؟! با اين که تمام انبياء داراي وصي و جانشين بودند و آنها را به مردم معرفي مي کردند، لذا در روايات بسياري پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله، حضرت علي عليهالسلام را به وصايت و جانشيني خود معرفي ميکردند و اين امر مورد اقرار همگان است.
در حجةالوداع و آخرين حج حضرت رسالت در موقع بازگشت از انجام مناسک نوراني حج در محلي به نام غدير خم جبرئيل به اذن خدا بر رسول خدا صلي الله عليه و آله نازل گشت و آيه 67 سوره مبارکه مائده:
(يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ )،
را بر آن حضرت وحي نمود با اين مضمون امري که علي عليهالسلام را به جانشيني و وصايت خود براي کامل شدن دين مبين اسلام معرفي نما و اگر از اين برنامه کوتاهي شود رسالتت از بين ميرود و «کَأنْ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً» مي شود. در واقع، ولايت در حد مقام رسالت شناخته ميشود و جبرئيل امين از جانب خداوند به آن حضرت دلداري ميدهد که خداوند شما را از شر مردم «شرور و بازيگر» مصون و محفوظ ميدارد، و در آيه 3 سوره مبارکه مائده هم تصريح شده است که با اين رسالت عظيم است که دشمنان اسلام نوميد مي گردند، و بنابراين از آنها نهراسيد! و از (مخالفت) با من بترسيد!، و امروز روزي است که دين کامل ميگردد و نعمت تمام ميشود، و در چنين روز بزرگي با ابلاغ اين رسالت، خداوند متعال دين اسلام را به عنوان دين شما ميپذيرد:
(الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً).
به راستي اسلام بدون ولايت، مانند نماز بي وضو است. رسول مهر و محبت به مجرّد ابلاغ چنين پيامي از طرف پرودگار متعال، فرمان توقف صادر مينمايند و دستور ميدهند قبل از ابلاغ عمومي اين حکم الهي، آنهايي که جلو رفتهاند برگردند و صبر کنند تا آنهايي که نرسيدهاند برسند، واز جهاز شتران منبري آماده ميشود و در هواي گرم آن بيابان سوزان، خطبه مفصّلي ميخوانند که اشاره به نکات و حکمتهاي ارزشمندي دارد و توصيه ميشود عزيزان براي بهرهمندي از نکات و برکات آن خطبه ارزشمند، حتماً بدان مراجعه نمايند.
پس از اتمام اين خطبه ارزشمند، شيطان ناله زد و اعلام خطر کرد تا شيطانصفتان به خود آيند و نگذارند حقيقت آن تحقّق پيدا کند و در همانجا بود که شخصي منافق منافق، عناد و دشمني خود را ظاهر مي کند و با صداي بلند مي گويد: اگر اين برنامه حق است، من ديگر تاب ماندن در دنيا را ندارم، پس سنگي از آسمان بيايد و مرا از بين ببرد. ناگهان سنگي از آسمان آمد و بر فرق سر او نشست و در دم به هلاکت رسيد؛ منتها ديگر منافقان و معاندان عبرت نگرفتند.
حضرت رسول صلي الله عليه و آله دستور دادند همه با علي عليه السّلام بيعت نمايند و حتي زنها نيز که سهم بسزايي در جامعه اسلامي دارند بيعت نمايند؛ به اين صورت که ظرف آبي آوردند و مولاي متقيان اميرمؤمنان علي عليه السّلام دست مبارک را ميان آن آب و زنها پس از آن دستها را ميان آن آب گذاشته و به اين سبک بيعت مي کردند. منافقان نيز در ظاهر لب به بيعت گشوده و شاد بودند و « بَخٍّ بَخٍّ لَكَ يا على» آنها گوش فلک را کر ميکرد، اما در دلهايشان آتش کينه و دشمني زبانه ميکشيد و درصدد بودند تا روزي فرا برسد و آنها بتوانند تمام بغض و کينهها و تعصبات بيجايشان را ظاهر نموده و مخالفت کنند تا ولايت مولا علي عليه السّلام محقّق نگردد؛ آنان با جمع شدن در سقيفه، بزرگترين جنايت و خيانت را به عالم بشريت کردند و نگذاشتند جوامع انساني سعادتمند و خوشبخت بشوند و حکومت عدل و عدالت علوي برقرار شود. حتي وقتي رسول خدا صلي الله عليه و آله در بستر مرگ و شهادت بودند، اين منافقان دشمني و عداوت خود را به اثبات و کفر خود را ظاهر کردند. حديثِ «قرطاس و قلم» در زمينه شرح احوال روزهاي واپسين عمر ارزشمند رسول خدا صلي الله عليه و آله به تواتر در منابع روايي شيعه و سني آمده و به خوبي شاهدي است بر عنادها و عداوتهاي منافقاني که حتي با آزارهايشان (کلاماً و عملاً) نگذاشتند آن حضرت با خيال راحت از دنيا بروند. حتي از مأموريتي که پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله به آنها سپرده بودند که در بيرون مدينه به لشکر اسامه بن زيد حضور داشته بپيوندند، سر باز زدند و مخالفت کردند و در مدينه ماندند تا به نقشههاي شيطاني خود جامه عمل بپوشانند و با پايمال کردن حق ولايت و وصايت اميرالمؤمنين علي عليه السّلام ، مورد لعن الهي قرار بگيرند.
بعد از رحلت شهادتگونهي نبي مکرّم اسلام صلي الله عليه و آله، در حالي که هنوز آب غسل کفن ايشان خشک نشده بود، آن منافقان و معاندان (لعنةالله عليهم و علي اتباعهم) آمدند و خانه وحي را به آتش کشيدند و پهلوي دسته گل زيباي رسول خدا، زهراي اطهرسلام الله عليها را بين در و ديوار شکستند و محسنش را سقط کردند و تمام سفارشات حضرت رسول صلي الله عليه و آله را فراموش کردند.
حق خوردن و سيلي زدن و سينه شکستن مزد زحمات شب و روز پدرم بود
جنايات اصحاب کثيف سقيفه بسيار است و در اين باره بايد کتابها نوشت و آنها را رسوا کرد. تابعين و اسلاف آنها هم شب و روز مخالفت با شيعه و ولايت ميکنند و با تأسيس شبکههاي مجازي به کمک اربابان خود و صهيونيسم جهاني و استکبار پير و روباه صفت انگليس از هيچ جنايتي ابا ندارند و علماي مزدور وهابي دستور قتل شيعيان مظلوم را داده و خون آنها را مباح ميدانند. انشاءالله در فرصتي ديگر و در نوشتاري ديگر به اين مسأله عظيم خواهم پرداخت.
شرح اين هجران و اين خون جگر اين زمان بگذار تا وقت دگر
در خاتمه با اشاره به جريان علامه بزرگ اميني و تأليف کتاب الامام علي صوت العدالة الانسانية توسط جرج جرداق مسيحي اين سخن را به پايان مي رسانم. دکتر محمّد اسدي گرمارودي در کتاب نقش غدير در کمال انسانها آورده است که از او پرسيدند : شما يک فرد مسيحي هستي و خيلي هم مذهبي نيستي؛ چه شد که در مورد علي عليه السلام کتاب نوشتي!؟ جرج جرداق در پاسخ به اين سؤال به گريه افتاد و گفت مرحوم علامه اميني هنگامي که کتاب الغدير را نوشت چند جلد از آن کتاب را براي من فرستاد. يک نامه هم نوشت و گفت آقاي جرج جرداق شما يک حقوقدان و وکيل دادگستري هستي، نه شيعه هستي و نه سني که بگوييم طرفداري ميکني. کار تو دفاع از مظلوم است، ما با اهل سنت بر سر علي عليه السلام دعوا داريم؛ ما ميگوييم حق با علي عليه السلام است و آنها ميگويند نه! حالا اين چند جلد کتاب الغدير را به عنوان پرونده مطالعه کنيد و تمام مدارک هم از اهل سنت است. من از شيعه چيزي در آن ننوشتهام. شما هم در حدّ يک وکيل دادگستري قضاوت خود را براي من بنويسيد. جرج جرداق ميگويد: «من ديدم وقتي انساني مرا به عنوان يک وکيل دادگستري مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته، گفتم بي انصافي است اگر کمک نکنم.» بنابراين پذيرفتم، و وقتي کتابها را دقيق خواندم ديدم در تاريخ از علي عليه السلام مظلومتر نميشناسم؛ و لذا تصميم گرفتم به اقتضاي شغلم که وکيل دادگستري هستم از اين مظلوم دفاع کنم و لذا کتاب الامام علي صوت العدالة الانسانية را نوشتم.
درود خدا بر بيانگر حق و حقيقت، علامه اميني رحمةالله عليه که چنين نَفَس حقّي داشته و نيز درود بر چنين حقوقدان و وکيل با انصافي که با شجاعت هر چه تمامتر و بدون پاي گذاشتن بر روي اصول اخلاق حرفهاي در شغلش، گوياي حق است و در اين اثر ارزشمند 5 جلدي به دفاع جانانه از اول مظلوم عالم علي عليهالسّلام ميپردازد، و اين در حالي است که او حتي تا آخر عمر يک مسيحي بود و در سال 1393 در سن 88 سالگي بدرود حيات گفت.
ايکاش منکران فضائل اميرالمؤمنين عليهالسلام و عالمان مدعي وهابيت يک جو غيرت چنين بزرگ مردي را داشتند و با ديدن حقايق، به جاي کور و کر شدن، مستبصر ميشدند و از اختلاف و تفرقه افکني بين مسلمانان و مؤمنين و تحريک عوام بدبخت بر عليه شيعيان دست بر ميداشتند. تفرقه و فتنههاي بزرگي که با پولهاي نجس آل سعود و آل خليفه جلاد و خائن، در جهت روشن کردن آتش فتنه و جنگ و به خاک و خون کشيدن مسلمانان در بلاد مختلف اسلامي، و در جهت منافع صهيونيسم غاصب و انگليس مکّار ايجاد شده و جامعه جهاني نيز در برابر اين جنايات روزافزون سکوت نموده است. مدافعان به اصطلاح حقوق بشر نيز گويي مردهاند و در قبال اين جنايات، به جاي دفاع از مظلوم، به دفاع از ظالم پرداختهاند.
از خداي منّان ميخواهم که بلاد اسلامي را از شر تکفيريان خونخوار و مزدوران اجانب مصون بدارد و تمام انسانهاي پاکباخته در مسير اسلام و قرآن و مکتب نوراني اهل بيت عليهمالسّلام قرار بگيرند.
«بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ؛ و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
سيد رضا ميرصانعي خوانساری
صبح روز عرفه 1443 ه.ق
شهرستان خوانسار
لزوم احیای سنّت حسنه اطعام در عید غدیر خم
پیشاپیش فرارسیدن عید غدیر خم رو خدمت شما گرامیان تبریک عرض می کنیم.
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
غذا دادن به یک مؤمن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق و یک میلیون شهید و یک میلیون فرد صالح در حرم الهی را دارد. (بحار الأنوار، ج۶، ص ۳۰۳)
درجای دیگر ایشان فرمودند: غذا دادن به یک نفر در این روز مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است. (مفاتیح الجنان، ص۵۰۰)
فرارسیدن نیمه ماه مبارک شعبان و میلاد موفور السرور قطب عالم امکان، حضرت حجة بن الحسن العسگری امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشّریف مبارک باد.
جلوه گل عندلیبان را غزلخوان می کند
نام مهدی صد هزاران درد درمان می کند
مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار
من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند
پیام تسلیت درگذشت حضرت آیت الله حاج سید محمد علی علوی گرگانی (ره)
دیدار با مفسر قرآن کریم آیت الله میرصانعی خوانساری
جهانبانی رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی وحاجی شریفی کارشناس کانونهای مساجدشهرستان در راستای تکریم علما و فعالین حوزه قرآنی و نیز طرح سه شنبه های تکریم به همراه سید داودمیرصانعی مدیرمسئول کانون المهدی سنگ شیر با آیت الله سید رضا میرصانعی خوانساری در منزل ایشان دیدار و از ایشان تقدیر نمودند.
به گزارش روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خوانسار ، جهانبانی رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی وحاجی شریفی کارشناس کانونهای مساجدشهرستان در راستای تکریم علما و فعالین حوزه قرآنی و نیز طرح سه شنبه های تکریم به همراه سید داودمیرصانعی مدیرمسئول کانون المهدی سنگ شیر با مفسر قرآن کریم آیت الله سید رضا میرصانعی خوانساری در منزل ایشان دیدار و از ایشان تجلیل نمودند.
جهانبانی تکریم و دیدار با علما ، مفسرین و فعالین حوزه قرآن کریم را مایه مباهات و افتخار دانست.
سید رضا میرصانعی عالم و مفسر قران کریم با اشاره به حدیث شریف ” علیکم بالاحداث “توصیه به برنامه ریزی و کار برای جوانان نمودند و افزودنداگر جوانان اصلاح شوند جامعه اصلاح خواهد شد. بر استقبال از سرمایه گذاران صنعتی در شهرستان برای ایجاد کار و اشتغال تاکید نمودند.و نیز از تاسیس مراکز قرآنی در شهرستان استقبال نمودند.
در این دیدار سید محمد مهدی میرصانعی نویسنده ، ناشر و خطاط ارجمند و فرزند برومند استاد میرصانعی بر دو عامل استعدادیابی جوانان به عنوان پایه کار و اقدام فرهنگی و نیز جریان سازی فرهنگی تاکید نمودند.
بسم الله الرحمن الرحیم
قیل للصادق(علیهالسلام): سیدی جعلت فداك، إن المیت یجلسون له بالنیاحة بعد موته أو قتله، و أراكم تجلسون أنتم و شیعتكم من أول الشهر بالمأتم و العزاء علی الحسین(علیهالسلام)!. فقال(علیهالسلام): یا هذا «إذا هلّ هلال محرم نشرت الملائكة ثوب الحسین(علیهالسلام) و هو مخرق من ضرب السیوف و ملطخ بالدماء، فنراه نحن و شیعتنا بالبصیرة لابالبصر فتنفجر دموعنا».
شخصی به امام صادق(علیهالسلام) عرض كرد: آقای من فدایت گردم مردم برای كسی كه مرده، بعد از مرگ یا كشته شدنش به نوحهگری مینشینند و مجلس سوگواری برقرار میكنند ولی میبینم كه شما و شیعیانتان از اول ماه، مجلس ماتم و سوگواری برای امام حسین(علیهالسلام) برپا میكنید! امام صادق علیهالسلام در پاسخ فرمودند: ای مرد هنگامی كه هلال ماه محرم دیده میشود، ملائكه پیراهن امام حسین(علیهالسلام) را باز میكنند، در حالی كه آن پیراهن از ضربت شمشیرها پاره پاره و به خون آغشته و رنگین است، پس ما و شیعیانمان آن را با چشم بصیرت، نه با چشم سر میبینیم و اشكهایمان سرازیر میشود و چشمهی اشك ما جوشان میشود.
——————————–
منبع: ثمرات الأعواد، 1/37.
——————————–
جلد اول تفسیر جامع قرآن کریم با عنوان «نسیم وحی» منتشر شد
به گزارش خبرگزاری فارس؛ در آستانه عید سعید غدیر خم جلد اول تفسیر جامع قرآن کریم با عنوان «نسیم وحی»، شامل تفسیر جزء اول قرآن کریم اثر آیتالله سیدرضا میرصانعی خوانساری منتشر شد.
تألیف تفسیر نسیم وحی با مقدمات از سال ۱۳۷۸ شروع شده و تا به امروز تا جزء ۲۲ به صورت دستنویس مرقوم و این کار توسط آیتالله میرصانعی و تعلیق و ویرایش دانشمند فرهیخته محمداسماعیل صالحی مقدم انجام شده و همه تلاش بر این بوده تا به سبکی نو و با قلمی روان علاوه بر آگاه کردن خوانندگان از سرشت آیههای الهی، تا اندازهای به تبیین اندیشههای اندیشمندان مسلمان در حوزههای علوم قرآن و حدیث، شریعت محمدی صلی الله علیه و آله وسلم، فلسفه، کلام، عرفان، اخلاق و …. پرداخته شود.
گروه اندیشه ــ در آستانه عید سعید غدیر جلد اول (جزء اول) تفسیر جامع قرآن کریم با عنوان «نسیم وحی» اثر حضرت آیتالله حاج سید رضا میرصانعی خوانساری منتشر شد.
به گزارش ایکنا؛ تألیف تفسیر نسیم وحی با مقدمات از سال ۱۳۷۸ شروع شده و تا به امروز تا جزء ۲۲ به صورت دستنویس مرقوم شده است.در تمام مراحل تألیف تفسیر نسیم وحی از سوی آیتالله میرصانعی و تعلیق و ویرایش دانشمند فرهیخته محمداسماعیل صالحی مقدم، همه تلاش بر این بوده تا به سبکی نو و با قلمی روان علاوه بر آگاه کردن خوانندگان ازسرشت آیههای الهی ، تا اندازهای به تبیین اندیشههای اندیشمندان مسلمان در حوزههای علوم قرآن و حدیث، شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله وسلم)، فلسفه، کلام، عرفان، اخلاق و …. پرداخته شود.
اکنون جزء اول(جزء اول) این اثر ارزشمند در ۷۲۰صفحه چاپ شده و جزء های بعدی هم در حال ویرایش و آماده سازی جهت انتشار می باشند تا به یاری حضرت حق ۳۰ جزء قرآن کریم در ۳۰ جلد منتشر گردد.
مؤلف در مقدمه این تفسیر آورده است: «قرآن؛ یعنی خواندنی، چیزی که باید پیوسته خوانده شود و در آن تدبّر گردد و تنها خواندن نباشد و آیهها و روایتهای زیاد در این زمینه است که بیان همه آنها از حوصله این مقدمه کوتاه خارج است. برای تبرّک و تیمّن، مطلع کلام را با سخنانی از آن ذوات مقدّسه آغاز مینمایم. امیرالمؤمنین(ع) در توصیف قرآن چنین میفرمایند: «در قرآن؛ علوم آینده و اخبار گذشته آمده، دوای دردها و نظم امور در قرآن است». «قرآن دریایی است که قعر آن دستیافتنی نیست، بنایی است که پایههایش سُست نمیگردد و داروی شفابخشی است که بیماری در پی ندارد، قرآن عزّتی است که شکست ندارد و حقّی است که خوار نمیشود». «قرآن بهترین موعظه، ریسمان محکم الهی، بهار دلها، چشمههای علم و عنصری است که دل جز با آن صیقل نمیگردد. کسی با قرآن ننشست مگر آنکه از انحرافش کاسته و به هدایتش افزوده شد». «قرآن نوری روشن، شفایی سودمند، سیراب کننده تشنگیهای معنوی و وسیله حفظ و نجات است».
برای افزودن متن مورد نظرتان اینجا کلیک کنید
برای افزودن متن مورد نظرتان اینجا کلیک کنید
برای افزودن متن مورد نظرتان اینجا کلیک کنید